سرپل ذهاب پیشنهادی برای جاینام حُلوان بر اساس مطالعه ی مدارک نوشتاری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار باستانشناسی دانشگاه شهرکرد

2 عضو هیئت علمی پژوهشکده باستانشناسی

3 دانش آموخته ی کارشناسی ارشد باستان شناسی دانشگاه هنر اصفهان

چکیده

سرپل‌ذهاب یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فرهنگی ایران در دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی بوده است که در استان کرمانشاه و در نزدیکی شهرستان قصرشیرین قرار دارد. این شهرستان به‌دلیل موقعیت سوق‌الجیشی خود که در مسیر جاده‌ی موسوم به ابریشم قرار دارد، در تحولات سیاسی ایران در ادوار مختلف نقش بسزایی داشته است. سابقه‌ی تاریخی این حوزه‌ی فرهنگی بسیار طولانی است، به‌طوری‌که وجود آثار باستانی هم‌چون نقش‌برجسته‌ی آنوبانونی، نقش‌برجسته و کتیبه‌ی اشکانی، خود شاهدی بر این ادعا هستند. هدف از این نوشتار، بررسی جغرافیایی تاریخی محدوده‌ی فرهنگی سرپل‌ذهاب بر اساس آگاهی‌های موجود در منابع نوشتاری است. بدین منظور عمده‌ی منابع اصلی بررسی شده نشان می‌دهد که با گذر زمان و تغییر پادشاهی‌ها از این محدوده‌ی جغرافیایی با عناوین مختلفی یاد شده است که «خالا»، «کالح» و «حُلوان» از آن جمله‌اند؛ اما این تنوع اسمی سرپل‌ذهاب و شباهت اسمی واژه‌ی حلوان با دیگر مناطق از جمله «حلوان» قهستان - نیشاپور، «حلوان» مصر و «حلوان» عراق باعث ایجاد اختلاف نظر در بین مورخین و جغرافیا‌دانان شده است. با این‌حال در منابع معتبر پیش از اسلام، هم‌چون اثر «خاراکسی» از این منطقه قبل از «کارینا» (کرند امروزی) یاد شده است. جغرافیانویسان و مورخین در برخی از مقاطع تاریخی مانند فتوحات اسلامی در ذکر وقایع و حوادث آن ایام از حلوان یاد کرده‌اند. در اوایل دوره‌ی اسلامی ضمن فتح مداین و جلولاء، از حلوان به‌عنوان مقَر یزدگرد سوم یاد شده که در شرق «جلولاء» قرار گرفته بود. حال پرسش اصلی این است که، آیا سرپل‌ذهاب را می‌توان با حلوان ذکر شده در منابع یاد شده با محدوده‌ی جغرافیایی امروزی آن منطبق دانست؟ بر اساس پژوهش‌های انجام شده در این زمینه و جغرافیای تاریخی سرپل‌ذهاب به‌نظر می‌رسد که حلوان ذکر شده در منابع پیش از اسلام و دوره‌ی اسلامی با محدوده‌ی جغرافیایی سرپل‌ذهاب امروزی انطباق دارد. بر این اساس پژوهش پیشِ‌رو به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس اطلاعات موجود در منابع و اسناد تاریخی و جغرافیایی و نیز تحقیقات صاحب‌نظران تدوین شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

“Sar-i-pul-i-Zohab” as a Proposal for the Holvan Toponyms on the Basis of Written Documents

نویسنده [English]

  • Samer Nazari 3
چکیده [English]

Sar-i-pul-i-Zohab is located in Kermanshah province, near Qasr-e Shirin County. Due to the strategic position which is located on the route of Silk Road, it has an important and essential role in the political changes in various ancient times. The mentioned cultural region has a long historical background and discovery of Anubanini relief as well as Parthian relief and inscriptions showing its significance.The aim of this article is to study the historical geography of Sar-i-pul-i-Zohab and its different names over time on the basis of written resources. So, the major principal sources suggest that there was a diversity in the name of this region by the passage of times and kingdoms, which include: Xala, Kaleh and Holvan. But the various names of Sar-i-pul-i-Zohab and the similarity of Holvan with other areas such as Holvan in Quhistan, Egypt and Iraq has caused disagreement among historians and geographers. Nevertheless in the reliable pre-Islamic resources like Charaxi, he mentioned to this region before the Karina (modern Kerend). Moslem geographers have frequently mentioned this region in their texts and have indicated the name of Holvan in some historical events – such as Islamic conquests. It is noted by the early Islamic period -meanwhile of capture the Al-Mada’in and Jalawla – as an abode of  Yazd gird and it was located in the eastern Jalawla. The performed researches lead us to this hypothesis that the mentioned Holwan in pre-Islamic and Islamic texts matches with the geographic area of modern Sar-i-pul-i-Zohab. Anyway only according to written resources we cannot reliably reconstruct the geographical history of this area and this subject needs more archaeological surveys and researches. In fact, the geographical research of this region suggest little and limited references in order to pre-Medes periods. The mentioned relief and inscription of Anubanini is the most important and considerable written evidence which is simultaneous with Akkad period in Mesopotamia. If we neglect this evidence, we do not have any other cited written documents regarding to the region and Central Zagros. This document demonstrates that the mobility of this area in related period but we cannot determine the precise limit and geography of this cultural domain.The historical background of this city – which was called Xala in Greek – return back to the Assyrian period. In Assyrian resources, it was named Xalman or Halman .In Islamic resourses, the construction of Holwan city has been attributed to the Sassanian king, the first Qobad .The name of this region was exist in Islamic texts. At the first half of 6th century, Holwan was still active and in mobility but in the middle of this century it was damaged by great earthquakes and plundering by the Abbasid Caliph’s guards -al-Mustarshid- in 529 A.H. Therefore in 6th century, the most parts of city and in 7th century whole of it was ruined. Due to the importance of this area, it attracted the attention of many European archaeologists and explorers - such as Flandin, Olivier and Rawlinson. The existing evidences suggest that Sar-i-pul-i-Zohab had a great importance as mostly was a prosperous city which various governments (Especially pre-Islamic ones) made some efforts in order to occupy this region due to its strategic situation. This research has been accomplished on the basis of informations mentioned in historical and geographical documents as well as scholars’ studies.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sar-i-pul-i-Zohab
  • Holvan
  • Kaleh
  • Historical Geographical
- ابن‌اثیر، عزالدین، 1370، الکامل فی التاریخ، ج 4، تهران: اساطیر.
- ابن‌بلخی، 1384، فارسنامه، تدوین» گای لسترنج و رینولد الن نیکسون، تهران: اساطیر.
- ابن‌خردادبه، عبیدالله‌بن‌عبدالله، 1371، المسالک و الممالک، ترجمه» سعید خاکرند، تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل.
- ابن‌خلدون، عبدالرحمن، 1345، مقدمه‌ی ابن‌خلدون، ترجمه: محمد پروین گنابادی، ج 1، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- ابن‌رسته، احمدبن عمر، 1380، الاعلاق النفیسه، ترجمه: حسین قره‌چانلو، تهران: امیرکبیر.
- ابن‌ندیم، محمدبن اسحاق، 1381، الفهرست، ترجمه: محمدرضا تجدد، تهران: اساطیر.
- اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، 1347، مسالک و ممالک، تدوین: ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- اولیویه، گیوم آنتوان، 1371، سفرنامه اولیویه، تاریخ اجتماعی، اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجاریه، ترجمه: محمدطاهر میرزا، تهران: اطلاعات.
- پیگولوسکایا، نینا ویکتوروونا، 1367، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمه: عنایت‌الله رضا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- جیهانی، ابوالقاسم‌بن احمد، 1368، اشکال العالم، ترجمه: علی‌بن عبدالسلام کاتب، تهران: به نشر.
- حموی، یاقوت، 1362، برگزیده‌ی مشترک یاقوت حموی، ترجمه: محمد پروین گنابادی. تهران: سپهر.
- حمزه‌بن حسن اصفهانی، 1346، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه: جعفر شعار، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- خاراکسی، ایزیدور، 1390، ایستگاه‌های پارتی (کهن‌ترین متن مکتوب جغرافیای ایران باستان)، ترجمه: فیروز حسن عزیز. تهران: گنجینه هنر.
- دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ، 1379، تاریخ ایران باستان، ترجمه: روحی ارباب، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- راولینسون، سر هنری، 1362، گذر از ذهاب به خوزستان، ترجمه: اسکندر امان‌الهی بهاروند، تهران: آگاه.
- زنده‌دل، حسن، 1379، استان کرمانشاه، تهران: ایرانگردان.
- سرکاراتی، بهمن، 1384، «اخبار تاریخی در آثار مانوی»، نشریه‌ی دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه آزاد آبادگان)، سال نخست، شماره‌ی 2، صص 75-82.
- سلطانی، محمدعلی، 1370، جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان "باختران".
- قنبری، صباح، خسروی‌زاده، صباح، 1391، «شکل‌گیری شهر سرپل ذهاب در دوره‌ی قاجار»، پیام بهارستان، سال چهارم، شماره‌ی 16، صص 319-342.
- فلاندن، اوژن، 1324، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران در سال‌های 1840-1841 م.، ترجمه: حسین نورصادقی، تهران: اشراقی.
- کمری، منوچهر، جمشیدی، رضا، 1392، سرپل‌ذهاب در گذر تاریخ (جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل سر‌پل‌ذهاب)، کرمانشاه: چشمه هنر و دانش.
- گروپ، گرد، 1348، «کتیبه‌ی اشکانی سرپل‌ذهاب»، باستان‌شناسی و هنر ایران، (وزارت فرهنگ و هنر اداره‌ی کل باستان‌شناسی و فرهنگ عامه)، شماره‌ی 2، صص 52-55.
- گلزاری، مسعود، جلیلی، بی‌تا، کرمانشاهان باستان از آغاز تا سده سیزدهم هجری قمری، بی‌جا: وزارت فرهنگ و هنر.
- گیرشمن، رومن، 1390، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه: محمد معین، تهران: نگاه.
- محمدی‌فر، یعقوب، 1384، «جغرافیای تاریخی منطقه زاگرس‌مرکزی در دوران پیش از اسلام»، پیام باستان‌شناس، سال دوم، شماره‌ 4، صص 81-92.
- مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، 1362، تاریخ گزیده، تهران: امیرکبیر.
- مسعودی، ابوالحسن علی‌بن حسین، 1381، التنبیه و الاشراف، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- مقدسی، محمدبن احمد، 1361، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه: علینقی منزوی، ج 1، تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.
- منفرد، افسانه، 1389، حلوان، ج 14، در: دانش‌نامه‌ی جهان اسلام، توسط: غلامعلی حدادعادل، صص 31-34. تهران: بنیاد دایرة‌المعارف اسلامی.
- نصرالله‌زاده، سیروس، 1390، «ادبیات کتیبه‌ای: بازنگری بر کتیبه‌ی اشکانی سرپل‌ذهاب: گودرز گیو یا گودرز اردوان»، پژوهش‌های زبانی، دوره‌ دوم، شماره‌ی 1، صص 157-175.
- نولدکه، تئودور، 1358، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان، با ترجمه: عباس زریاب، تهران: انجمن آثار ملی.
- یعقوبی، احمدبن اسحاق، 1382، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمد ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
 
- Daryaee, T., 2002, Šahrestānīhā Ī Ērānšahr: A Middle Persian Text on Late Antique    Geography, Epic, and History: with English and Persian Translations and Commentary, Costa Mesa, California: Mazda Publishers.
- Debevoise, N. C., 1942, “The Rock Rielifs of Ancient Iran”, JNES, Vol. 1, No. 1, pp. 76-105
- Henning, W. B., 1952, “A Farewell to the Khagan of the Aq-Aqatärān”, BSOAS, 14, pp. 501-522.
- Herzfeld, E., 1920, Am Tor Von Asien, Berlin: Dietrich Reimer.
- Lumby, J. R., 1891, The Second Book of the Kings, Cambridge: The University Press.
- Zadok, R., 2002, The Ethno-Linguistic Character of Northwestern Iran and Kurdistan in the Neo-Assyrian Period, Tel Aviv: Archaeological Center Publication.