بازشناسی سازمان‌دهی اقتصادی-اجتماعی دالما به‌منظور درک اقتصاد سیاسی برپایه‌ی تحلیل کیفی سفال

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه باستان شناسی، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.

2 گروه باستان شناسی، دانشکده حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران

3 دانشیار گروه باستان شناسی و مدیر آزمایشگاه سفال دانشگاه بوعلی سینا

10.22084/nb.2023.27264.2540

چکیده

دالما به‌مثابه یک پدیده‌ی باستان‌شناختیْ از سنت‌های فراگیر فرامنطقه‌ای هزاره پنجم ق.م در جنوب غرب آسیا به‌شمار می‌رود. سفال، یکی از نمودهای شاخص فرهنگ مادی این سنت محسوب می‌شود. با گذشت دست‌کم شش دهه از شناسایی نخستین سفال‌های منسوب به دالما اطلاعات اندکی از کلیّت بافتار باستان‌شناختی آن در دسترس است. علاوه بر ابهام‌ها و چالش‌های بنیادی پیرامون گاه‌نگاری، گستره جغرافیایی و نحوه‌ی پراکنش آن، پرسش از سازمان‌دهی اقتصادی-اجتماعی فرهنگ دالما به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین جنبه‌های آن تاکنون بدون پاسخ باقی‌مانده است. دیرینه‌شناسی دانش باستان‌شناختی از دالما نشان می‌دهد تاکنون بافتار معماری گسترده و قابل تحلیلی از این پدیده‌ی فرهنگی به دست نیامده است؛ ماهیت محوطه‌های استقراری در پرده ابهام‌اند و سلسله‌ مراتب استقراری آن به میزان زیادی ناشناخته است. بااین‌وجود، کمبود داده‌ها توجیهی برای چشم‌پوشی از جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی دالما محسوب نمی‌شود. بنابراین، انتخاب یک رهیافت جهت استفاد‌ی بهینه از داده‌های محدودِ موجود ضروری است؛ رهیافتی که امکان خوانش دلالت‌های اقتصادی-اجتماعی سفال دالما را به‌عنوان تنها داده‌ی متنوع و پرشمار عهده‌دار باشد. در این پژوهش با مبنا قرار دادن ویژگی‌های عام سفال دالما، یک تحلیل اقتصاد سیاسی‌گرایانه از آن به‌مثابه یک کالا ارائه می‌شود. براساس این تحلیل، سفال دالما کالایی ساخته شده خارج از بافتار خانوار و محصول کار سفال‌گر متخصص است. ارزیابی‌های کیفی نشان‌گر آن است باوجود این‌که در سفال دالما نسبت به گذشته پیشرفت‌هایی حاصل شده است اما از منظر اقتصادِ سیاسی احتمالاً کالایی گران قیمت نبوده است. به‌طور هماهنگ شمار استقرارها با غلبۀ سفال دالما و نیز گستردگی وسیع جغرافیایی آن، بر فراوانی قابل توجه استفاده از سفال دالما دلالت دارد. با این‌حال، مصرف سفال دالما کمابیش نشان‌گر استفادۀ غیرسلسله مراتبی آن است. این نتیجه، هم‌بسته با شمار بسیار اندک داده‌های مرتبط با فنون مدیریت، بیش از آن که بیان‌گر سازماندهی اقتصادی-اجتماعی فاقد سلسله مراتب باشد، نمایان‌گر محدودیت‌های موجود در شناخت جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی دالما است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Recognizing Dalma socioeconomic organization with the purpose of understanding political economy based on qualitative pottery analysis

نویسندگان [English]

  • Hamid Reza Ghorbani 1
  • Alireza Fetrat 2
  • Abbas Motarjem 3
1 Department of Archaeology, Faculty of Conservation and Restoration, Art University of Isfahan, Isfahan. Iran.
2 Department of Archaeology, Faculty of Conservation and Restoration, Art University of Isfahan, Isfahan, Iran
3 Department of Archaeology, Faculty of Art and Architecture, Bu-Ali Sina University, Hamedan, Iran
چکیده [English]

Dalma is a 5th millennium BC archaeological phenomenon and a widespread trans-regional tradition in Southwest Asia. One way this tradition’s material culture is expressed is through pottery. At least six decades have passed since Dalma’s pottery was first identified, but very little is known about the area’s general archaeological context. In addition to the uncertainties and fundamental challenges surrounding its chronology, geographic scope, and distribution, as one of the most essential components of Dalma culture, the question of how it is organized socio-economically is left unsolved. The archaeology of Dalma’s cultural material suggests that the phenomenon’s expanded architectural context has not yet been fully understood; ambiguity surrounds the nature of the residential sites and the settlement hierarchy. The socioeconomic aspects of Dalma should not be ignored despite the lack of data, though. Therefore, it is crucial to select an approach to make the best use of the scant data that is now available. Such an approach should focus on the socioeconomic effects of Dalma pottery as the only abundant and diverse data. This study offers a political economics examination of Dalma pottery as a commodity with a focus on its common characteristics. Using this research, it can be concluded that Dalma pottery was produced by a pottery expert outside of the context of a family. According to qualitative analyses, Dalma pottery has improved from the past, but from the perspective of political economy, it may not have been a costly item. In line with the expansion of Dalma pottery and its geographic scope, the number of settlements shows the substantial abundance of Dalma pottery use. Pottery has, however, generally always been used in a nonhierarchical way. This result, coupled with the scarcity of data on management practices, highlights the difficulties in comprehending Dalma’s socioeconomic and economic characteristics more so than it does its nonhierarchical socioeconomic aspects.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dalma Archaeology
  • Political Economy
  • Pottery
  • Commodity
  • Hierarchy