بازنگری مکان نیایشگاه آذرفرنبغ در دوره‌ی ساسانی بر اساس تطبیق منابع مکتوب سده سوم تا هفتم هجری و شواهد باستان‌شناختی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری

2 دانشجوی دکترای باستان شناسی دوران تاریخی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

چکیده

آتشکده‌ی آذرفرنبغ که براساس متون تاریخی به روحانیان زرتشتی تعلق دارد، در کنار نیایشگاه‌های آذرگشنسپ و آذربرزین‌مهر، به‌عنوان یکی از سه آتشکده‌ی بزرگ دوره‌ی ساسانی به‌شمار می‌رود. شرق‌شناسان و باستان‌شناسانی که تاکنون در زمینه‌ی سازه‌های مذهبی دوره‌ی ساسانی به پژوهش پرداخته‌اند، بر این موضوع اتفاق‌نظر داشته‌اند که مکان احتمالی این نیایشگاه از اوایل دوره‌ی ساسانی در کاریان فارس قرار داشته است. از مطالعه‌ی متون مرتبط با مکان آتشکده‌ی آذرفرنبغ می‌توان به این نکته پی‌برد که باوجود اشارات منابع دوران اسلامی به وجود آتشکده‌ای مهم در کاریان، غالب آن‌ها به‌صراحت از یکسان بودن آتشکده‌های کاریان صدر اسلام و آذرفرنبغ دوره‌ی ساسانی سخن نگفته‌اند. در این پژوهش سعی گردیده تا به این پرسش که مکان نیایشگاه آذرفرنبغ در دوره‌ی ساسانی در کجا قرار داشته و در صورت جابه‌جایی در چه بازه‌ی زمانی جابه‌جا شده، پاسخ داده شود. تحقیق پیش‌رو براساس هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات تاریخی و توصیفی-تحلیلی می‌باشد؛ برای گردآوری داده‌ها در ابتدا به‌صورت کتابخانه‌ای منابع مکتوب تاریخی مرتبط با مکان این نیایشگاه که عموماً سده‌های سوم تا هفتم هـ.ق. را دربر می‌گیرند، مورد مطالعه و از سنجش و آن‌ها با یکدیگر محدوده‌ی احتمالی مکان آذرفرنبغ مشخص گردیده، سپس به‌صورت میدانی-کتابخانه‌ای و با بررسی‌های باستان‌شناختی سازه‌های مذهبی حائز شرایط، مورد مشاهده و مطالعه قرارگرفته‌اند تا درنهایت با تطبیق و مقایسه‌ی نتایج به‌دست‌ آمده، مکان احتمالی نیایشگاه آذرفرنبغ و هم‌چنین تاریخ احتمالی تغییر مکان آن مورد تحلیل و سنجش واقع گردد. این پژوهش از این منظر، می‌تواند مورد اهمیت باشد که احتمالات نوینی را در رابطه با مکان آتشکده‌ی آذرفرنبغ معرفی می‌نماید. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که مکان احتمالی آتشکده‌ی آذرفرنبغ در مدت طولانی از حکومت ساسانیان در نزدیکی دارابگرد بوده و احتمالاً در اواخر این عصر و یا حتی در زمانی پس از دوره‌ی ساسانی، شاید به مناطق دیگری مانند کاریان منتقل‌شده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Reconsidering the Place of Ādur Farnbāg Fire Temple During the Sasanian Era on the Basis of the Evaluation of the Written Documents of 3rd-7th A.H. and Archeological Evidences

نویسندگان [English]

  • Mohammad Mortezaei 1
  • Alireza Zabanavar 2
1 Associate Professor, Research Institute of Cultural Heritage & Tourism
2 Islamic Azad University of Science and Research Branch
چکیده [English]

Topics related to religion and religious structures are a major focus on the debates concerning Sasanian Iran. The best sources of research are archeological evidences and written documents in the first centuries of the Islamic conquest. Since the late 19th century, finding the location of the three major fire temples of Ādur Farnbāg, Ādur Burzēn-Mihr and Ādur Gušnasp became an important aspect of study concerning the religions of Ancient Iran and the Sasanian period. In the mid-20th century, German archeologists found the exact location of Ādur Gušnasp, presenting important findings about religious architecture of Sasanian Iran. However, the other two fire temples have not yet been found. Ādur Farnbāg, belonging to the Zoroastrian priests according to historical texts, is one of these three. Archeologists and Orientalists focusing on Sasanian religious structures have concurred that the possible location of this fire temple is Kāriyān in Fars. In this study, examining the historical texts covering 3rd -7th A.H. that mention Ādur Farnbāg and comparing the findings to the archeological results concerning Sasanian religious structures, especially those located in Fars, the proposed locations have been examined and possible new sites have been offered as well. As a fundamental research, present study naturally and methodically is historic - descriptive. Required information collected bibliographically and from field surveys which analyzed and interpreted combining using “historic approach” comparatively. The importance of this study is the presentation of these possible new sites. Studying various historical documents shows that Kāriyān was part of Ardashir-Khwarrah during the late-Sasanian and early Islamic period, while most of the documents do not mention the name of Ādur Farnbāg and of  the four  Arabic text that mention the fire temple, three place it in Darabgird. Study and examination of written Islamic texts present this possibility that the original place of Ādur Farnbāg was not in Kāriyān during early Sasanian times and was in Darabgird near Fars instead. The studied text of the three places in Khwarezm, Darabgird and Kāriyān is mentioned as the location of the Ādur Farnbāg. It can be said that the naming of Khwarezm as the first location of the Ādur Farnbāg has mythological aspects and probably should be consistent with historical reality. While the name of Peroz I in the and other written sources referring to Khosrow I as transferring Ādur Farnbāg to Kāriyān could prove the fact that probably the site of the Ādur Farnbāg of the covenant Khosrow I in Darabgird and during or subsequent time he moved to Kāriyān. By exploring the Takht-e Soleymān actually a major part of this collection belonged to the Temple of Anahita and considering the fact that the goddess Anahita probably due importance to the Sassanid Empire and also accept Ādur Gušnasp as a Royal Dastgird, so it can be said that perhaps Ādur Gušnasp Fire Temple was larger than the other Fire temples, So it can be much smaller area, such as the possible location of two other temples considered. The plausible extent of Azarjou fire temple and its surrounding areas that probably had e defensive function to protect the fire temple, its proximity to the Sasanian city of Darabgird, the similarity of the name “karsiāh” with “kar” and also the similarity of the salt domes around the fire temple to “the shining mountain of Xwarrahomand” as described in the Greater Bundahišn, all give us this possibility that the location of Ādur Farnbāg was in this area up to the late Sasanian period. The suggestion of Azarjou fire temple as Ādur Farnbāg can be the closest candidate for the description of Ādur Farnbāg described in historical texts of 3rd-7th A.H documents. Moreover, by examining the overlap of historical texts, it can be deduced that the ambiguous description of Bundahišn possibly refers to the physical characteristics of an area near Darabgird, making the possible dating of this text in Bundahišn to be at the time of Khosrow I or a time before his reign.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sasanian Era
  • Ādur Farnbāg
  • Darabgird
  • Kāriyān
  • Religious Structures
- ابن‌بلخی، 1385، فارسنامه، تصحیح و تحشیه: گای لیسترنج و رینولد الن نیکلسون، چاپ اول، تهران: انتشارات اساطیر.
- ابن‌حوقل، محمد، 1992، صوره الارض، الطبعه الاولی، بیروت: دارالمکتبه الحیاه.
- اصطخری، ابواسحاق، 1373، مسالک و ممالک، ترجمه: محمدبن اسعدبن عبدالله تستری، به‌کوشش: ایرج افشار، چاپ اول، تهران: بنیاد موقوفات افشار.
- البلاذری، ابی العباس الحمد، 1987، فتوح البلدان، الطبعه الاولی، بیروت: موسسه المعاف.
- الهیاری، فریدون، 1380، «تاریخ ساسانی در شاخص‌های تاریخ‌نویسی اسلامی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، پاییز و زمستان 1380، شماره 26 و 27، صص: 109-130.
- آموزگار، ژاله، 1390، ارداویراف‌نامه، چاپ چهارم، تهران: انتشارات معین.
- بهار، مهرداد، 1385، بندهشن، چاپ سوم، تهران: انتشارات توس.
- بهار، مهرداد، 1386، پژوهشی در اساطیر ایران، دو جلدی، چاپ ششم، تهران: انتشارت آگاه.
- بهزادی، رقیه، 1388، بندهشن هندی، چاپ دوم، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.
- بیرونی، ابوریحان، 1389، آثارالباقیه، ترجمه: اکبر داناسرشت، چاپ ششم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- پورداود، ابراهیم، 1342، «آذرگشسب»، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، شماره 2، صص: 20-28.
- تفضلی، احمد، 1386، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به‌کوشش: ژاله آموزگار، چاپ پنجم، تهران: انتشارات سخن.
- جیهانی، ابوالقاسم بن احمد، 1368، اشکال العالم، ترجمه: علی بن عبدالاسلام کاتب، چاپ اول، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
- حدود العالم، (بی‌نا)، 1343، به‌کوشش: منوچهر ستوده، چاپ اول، تهران: انتشارات طهوری.
- حدود العالم، (بی‌نا)، 1383، به تصحیح و حواشی: مریم میراحمدی و غلامرضا ورهرام، چاپ دوم، تهران: دانشگاه الزهرا.
- حسنی، میرزا محمد، 1393، نقش‌برجسته‌های نویافته ساسانی، چاپ اول، تهران: ققنوس.
- خالقی‌مطلق، جلال و محمود امیدسالار، 1386، شاهنامه فردوسی، جلد ششم، چاپ اول، تهران: دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- دوشن‌گیمن، ژاک، 1385، دین ایران باستان، ترجمه: رویا منجم، چاپ دوم، تهران: انتشارات علم.
- راشدمحصل، محمدتقی، 1366، وزیدگی‌های زاداسپرم، چاپ اول، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.
- زبان‌آور، علیرضا، 1393، «بررسی باستان‌شناختی و تحلیل سازه‌های مذهبی در دوره‌ی ساسانی»، پایان‌نامه‌ی کارشناسی‌ارشد، دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، به‌راهنمایی: نگین میری، (منتشر نشده).
- سیدین، ساسان، 1389، «گزارشی کوتاه از آتشکده آذرجو دارابگرد، استان فارس»، پژوهش‌های باستان‌شناسی مدرس، سال دوم، شماره 3، صص: 270-273.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، 1386، دین‌ها و کیش‌های ایرانی در دوران باستان، ترجمه: محسن ابوالقاسمی، چاپ دوم، تهران: انتشارات هیرمند.
- صادقی، علی‌اشرف، 1382، «محل آذربرزین مهر»، مجله نامه ایران باستان، پاییز و زمستان 1382، شماره 6، صص: 5-18.
- عسگری‌چاوردی، علیرضا و کائیم، باربارا، 1391، «پژوهش‌های باستان‌شناسی در منطقه کاریان لارستان: فرضیه‌ای درباره محل آتش آذرفرنبغ»، در: نامورنامه: مقاله هایی در پاسداشت یاد مسعود آذرنوش، به کوشش: حمید فهیمی و کریم علیزاده، تهران: ایران نگار، صص: 347-368.
- فرصت‌شیرازی، محمد نصیر، 1377، آثار عجم، چاپ اول، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- فره‌وشی، بهرام، 1386، کارنامه اردشیر بابکان، چاپ چهارم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- قزوینی، زکریا بن محمد، 1373، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ترجمه: جهانگیرمیرزا، چاپ اول، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- قمی، حسن بن محمد، 1385، تاریخ قم، ترجمه: تاج‌الدین حسن بن قمی، چاپ اول، قم: انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.
- گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، 1363، زین‌الاخبار، چاپ اول، تهران: دنیای کتاب.
- محمدی، ایرج، 1384، «پرونده ثبتی تل آذرجو»، آرشیو اداراه کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان فارس، (منتشر نشده).
- مستوفی، حمدالله، 1336، نزهه‌القلوب، ترجمه: محمد دبیرسیاقی، چاپ اول، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- مسعودی، علی بن الحسین، 1387، مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، جلد اول، چاپ هشتم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- مسعودی، علی بن الحسین، 1973، مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، الجزء الثانی، الطبعه الخامسه، بیروت: دارالفکر.
- مصطفوی، محمدتقی، 1342، «آتشکده های پارس»، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، شماره 2، صص: 33-43.
- مصطفوی، محمدتقی، 1382، اقلیم پارس، چاپ سوم، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- معین، محمد، 1388، مزدیسنا و ادب پارسی، جلد اول، چاپ پنجم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- ولوی، علی محمد 1375، «ویژگی‌ها و روش تاریخ‌نگاری مسعودی»، مجله فرهنگ، شماره 19، صص: 13-32.
- هوف، دیتریش، 1374، «داراب پایتخت ایالتی»، ترجمه: فرامرز نجد سمیعی، در: پایتخت‌های ایران، به‌کوشش: محمدیوسف کیانی، تهران: سازمان میراث‌فرهنگی کشور، صص: 407-446.
 
- Al beruni, A., 1878, Chronologie Orientalischer Volker, C. E. Sachau (Ed.), Leipzig.
- Al biruni, A., 1879, The Chronology of Ancient Nations, C. E. Sachau (Ed.), London.
- Al Hamadhani, I., 1885, Kitab Al Boldan, M.J. De Goeje (Ed.), Brill.
- Al Hamawi, Y., 1866, Kitab Mu'jam al-buldān, Vol IV, F.A. Brockhaus (Ed.), Leipzig.
- Al Istakhri, A., 1927, Bibliotheca Geographorum Arabicorum, M. J. De Goeje (Ed.), Brill.
- Al Moqaddasi, M., 1906, Kitāb aḥsan al-taqāsīm fī maʻrifat al-āqālīm, M.J. De Goeje (Ed.), Brill.
- Anklesaria, B. T., 1908, The Bûndahishn: being a facsimile of the TD manuscript, T. D. Anklesaria (Ed.), Bombay, British India Press.
- Anklesaria, B. T., 1956, Zand-Akasih: Iranian or Greater Bundahishn, Bombay.
- Azarnoush, M., 1987, “Fire Temple and Anahita Temple: A Discussion on Some Iranian Places of Worship”, Mesopotamia 22: 391-401.
- Azarnoush, M., 1989, “Mil-e Naqarah Hanah: A Complex of Two CaharTaqs in Eastern Fars”, Archaeologia Iranica et Orientalis, Vol. II, 651-662.
- Azarnoush, M., 1994, “The Sasanian Manor House at Hajiabad, Iran”, Monography Di Mesopotamia III, Florence, Case Editrice Letter.
- Boyce, M., 1968, “The pious foundations of the Zoroastrians”, Bulletin of the School of Oriental and African Studies 31: 270-289.
- Boyce, M., 1975, “On the Zoroastrian temple cult of fire”. Journal of the American Oriental Society 95: 454-465.
- Boyce, M., 1979, Zoroastrians: their religious beliefs and practices, London, Psychology Press.
- Boyce, M., 1983, “Adur Burzen-Mihr”, Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, 472-473.
- Boyce, M., 1983a, “Adur Farnbag”, Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, 473-475.
- Canepa, M. P., 2013, “Building a New Vision of the Past in the Sasanian Empire: The Sanctuaries of Kayānsīh and the Great Fires of Iran”, Journal of Persianate Studies 6: 64-90.
- Cereti, C. G., 2004. “Middle Persian Geographical Literature: The Case of Bundahišn”, Contributions à l'histoire et la géographie historique de l'empire sassanide, Bures-sur, 11-36.
- Christensen, A., 1944, L'Iran sous les Sassanides, Otto Zeller.
- Cooperson, M., 2011, “Masʿudi”, Encyclopædia Iranica, http://www.iranicaonline.org/ articles/ masudi.
- De Miroschedji, P., 1980, “Un Chahār Ṭāq dans la Plaine de Darab”, Iran 18: 157-160.
- Gignoux, P., & Tafazzoli, A., 1993, Anthologie de Zadspram, Association pour l'avancement des études iraniennes, Paris, Peeters.
- Gnoli, G., 1965, “La Sede Orientale del fouco Farnbag”, Rivista degli studi orientali, Rome, 301-311.
- Hashemi, H., & Kaim, B., 2010, “Khone-ye Div, Preliminary report on the first season of Irano-Polish excavations”, Polish Archaeology in the Mediterranean XIX: 603-612.
- Henning, W. B., 1942, “An astronomical chapter of the Bundahishn”, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain & Ireland (New Series) 74: 229-248.
- Hoffmann, G., 1880, Auszüge aus syrischen Akten persischer Märtyrer, Commission bei FA Brockhaus.
- Huff, D., 2002, “Taḵt-e Solaymān”, Encyclopædia Iranica, http://www.iranicaonline.org/ articles/takt-e soleyman.
- Hodudi Alalam, 1982, Translated and explained by: V. Minorsky, Cambridge.
- Ibn Khordadhbeh, A., 1889, Kitab Al-Masalik Wal-Mamalik, M.J. De Goeje (Ed.), Brill.
- Jackson, A. W., 1921. “The Location of the Farnbāg Fire, the Most Ancient of the Zoroastrian Fires”, Journal of the American Oriental Society 41: 81-106.
- Justi, F., 1868, Der Bundehesh, Vogel.
- Kliess, W., 1978, “Kuppel und rundbauten aus Sassanidischen und Islamischen zeit”, AMI 11: 151-158.
- Naumann, R., D. Huff. & Schnyder, R., 1975, “Takht-i Suleiman 1965-1973: Bericht über die Ausgrabungen 1965-1973”, Archaologischer Anzeiger 90: 109-204.
- Ouseley, W., 1821, Travels in Various countries of the East; More particularly Persia, Vol. 2, London.
- Schippmann, K., 1971, Die iranischen Feuerheiligtümer, Walter de Gruyter.
- Shahrastani, M., 1842, Religious and Philosophical Sect, W. Cureton (Ed.), London.
- Shahrastani, M., 1850, Asch-Schahrastâni’s Religionspartheien und Philosophenschulen, T. Haarbrücker (Ed.), Halle.
- Shahrastani, M., 1923, Kitāb al-milal wa-al-niḥal : Book of religious and philosophical sects, W. Cureton (Ed.), Leipzig, Otto Harrassowitz.
- Shahrastani, M., 1969, Religionspartheien und Philosophen-Schulen, G. O. Verlag (Ed.), Berlin.
- Shahrastani, M., 1993, Livre des religions et des sects, D. Gimaret and G. Monnot (Ed.), Peeters.
- Stack, E., 1882, Six months in Persia: in 2 vol, Sampson Low, Marston, Searle & Rivington.
- Tafazzoli, A., 2000, Sasanian Society, NewYork, Bibliotheca Persica Press.
- Vanden Berghe, L., 1959, “Reconnaissance archeologique dans le Fars meridional et au Laristan” Internationalen Orientalistenkongresses, Munchen & Wiesbaden, 487.
- Vanden Berghe, L., 1961, “Récentes découvertes de monuments Sassanides dans le Fars”, Iranica Antiqua 1: 163-200.
- Vanden Berghe, L., 1984, “Le Chahar Taq de Qanat-i Bagh (Fars) et l'inventaire des Chahar Taqs en Iran”, Iranica Antiqua 19: 201-228.
- West, E. W., 1880, Pahlavi texts, London, Clarendon Press.