داده های تاریخی در سفال نوشته های نسا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه ارومیه

چکیده

شاهان اشکانی از حدود سال 247 ق.م.  تا 224 م. به‌تدریج بر امپراتوری عظیم چند فرهنگی و چند قومی سلطنت کردند. از سال 1948 م. به‌بعد، در پی حفاری‌هایی که در اقامتگاه اصلی و اولیه‌ی شاهان اشکانی، در نسا (در ترکمنستان، نزدیک عشق‌آباد کنونی)، توسط گروهی از باستان‌شناسان و کاوشگران شوروی و ایتالیایی صورت گرفت،  بیش از 2500 قطعه خرده سفال‌های شکسته با 2758 متن از «اداره ثبت» کشف شد. سفال‌ها عمدتاً جزییاتی درباره‌ی تحویل شراب به کاخ‌ها از تاکستان‌های بخش‌های مختلف، معابد یا مردم عادی را در اختیار قرار می‌دهند. این کشف در‌حالی صورت گرفت که داده‌های تاریخی در باب دوران آغازین و میانی اشکانی، اغلب داده‌هایی بسیار اندک و سردرگم کننده‌ای به‌شمار می‌رفتند که بیشتر برگرفته از آثار نویسندگان کلاسیک بودند. جایگاه ویژه‌ای که سفال نوشته‌های نسا در تاریخ پژوهش پارتی به خود اختصاص داده، حاکی از اطلاعات گران‌بهایی است که در آن‌ها نهفته است. در پژوهش حاضر، نگارندگان تلاش دارند تا به این پرسش که مهم‌ترین داده‌ها و آگاهی‌های تاریخی که از سفال نوشته‌های نسا استخراج و استنباط می‌گردد، کدام‌اند؟ پاسخی شایسته و مستند ارائه دهد. این اسناد به منزله‌ی اسنادی پارتی که به زبان پارتی نگاشته شده و به‌عنوان کهن‌ترین شواهد نگارشی این زبان محسوب می‌گردند، داده‌های تاریخی فراوانی نظیر: سیستم مالیات‌گیری، ساختار نظامی، امور مذهبی و مهم‌تر از همه تبارشناسی و گاه‌شماری شاهان اولیه‌ی پارتی را در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهد. شمار زیادی از اسامی و عناوین کارگزاران، امکان آشنایی با سیستم اداری و نظام درباری مربوط به دوران پادشاهان اولیه‌ی این دوره از تاریخ ایران را فراهم می‌سازد. بر این اساس، نگارندگان تلاش دارند تا با بازکاوی داده‌های تاریخی سفال‌نوشته‌های نسا، گامی دیگر در تأیید این اسناد به‌عنوان مهم‌ترین مدارک دست اول، موثق و ایرانی مربوط به شاهنشاهی اشکانی بردارند و میزان راهگشایی این داده‌ها را در بازسازی تاریخ اشکانی مورد آزمون قرار دهند. پژوهش حاضر با تکیه بر داده‌های به‌دست آمده از سفال‌نوشته‌های نسا و تطبیق آن با مدارک سکه‌شناسی شاهنشاهی پارتی، به اثبات نقش اشراف و خاندان‌های مهم درباری در جدایی مناطق شرقی از شاهنشاهی پارتی پرداخته و این امر را به‌عنوان فرضیه‌ای در باب علل سقوط شاهنشاهی اشکانی ارائه و از آن دفاع نموده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Historical Data in the Ostraca from Nisa

نویسندگان [English]

  • Sohayb Mohammadi Nosudi
  • nazanin tamari
Urmia University
چکیده [English]

The Arsacids Kings, reigned gradually from 247 B.C. to 224 A.D., over a great multi – cultural and multi-ethnic empire. From 1948 onwards, following the excavations in the primary home of Parthian kings, in Nisa (in Turkmenistan, near the present Ashgabat) by a team of Soviet and Italian archaeologists and excavators, more than 2500 Ostraca with 2758 texts from a “record – office” Was excavated. These mainly provide details about wine deliveries to palaces from the vineyards of various estates, temples or private people. This discovery took place while the historical data of early Arsacids most were poor, confusing and derived from Classical sources. The special place of Nisa’s Ostraca in the history of this era, indicates their hidden valuable information. The ostraca from Nisa that are written in the Parthian language, considered as the old written testimonies of this language. These documents as Parthian records, provide historical data such as; taxation system, Military Structure, religious issues and most important the genealogy and chronology of this time of the early Arsacid kings. A large number of names of employees in this documents, provide us to know more about administrative system and the court of the early Arsacid kings. Furthermore, obtaining these records from the initial center of the Parthian kings, represent a wealthy kingdom, immediately after the end of the Hellenistic period in Nisa, that has established Iranian spirit in the region. In the present research, the authors attempt to take a step to confirm the importance of the Ostraca from Nisa, as first – hand, reliable and Iranian sources about Arsacid kingdom, by surveying the Historical data in these documents and by comparing the information obtained from them with the data from the coinage of this period, for the first time in the present study by combining this evidences prove an important hypothesis in the Arsacid political history. Also it is shown that the simultaneously presence and absence of of the Ostraca from Nisa and coinage documents in the eastern parts of the Arsacid empire can never be considered accidentally. With regard to the central government’s attention to the west of the kingdom, the feudal aristocracy takes control of the eastern regions. in fact, the growth of the powerful aristocracy in the empire, has gradually destroyed the resources of wealth and power of the central government, and as a result, they destroyed its authority and integrity. Indeed, it can be said that, at the end of the Arsacid period, nothing can be imagined as an empire and monolithic monarchy.  Therefore, the idea that the Arsacid empire from the beginning to the end of this dynasty has always had the power, coherence and integrity has been abandoned and in this regard will survey the growth of feudal aristocracy in this empire. In this research, the authors assume that Nisa has also been removed from the empire’s control in the same way.  Due to the historical data from these Ostraca the existing analyzes of the political situation of the Parthian empre in the middle of this period according to these documents, are reviewed for the first time in the present study, and the efforts of the authors of this study is to provide a documented and reasonable response to the following questions; What are the most important data and historical information that can be derived from Ostraca from Nisa? How much these data could confirm and modify other sources of Parthian period? And also trying to rely on these Ostraca from Nisa and compare the data which obtained from them with numismatic evidences, investigate and prove a hypothesis about the role of the aristocracy and royal families as one of the causes of the decline and fall of the Arsacid kingdom.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Historical Data
  • Ostraca
  • Nisa
  • Arsacids
- آلرام، میشائیل، 1392، «چگونگی و وظایف سکه‌شناختی اشکانیان»، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن، تهران: نشر فرزان روز، صص: 582-563.
- اشمیت، رودیگر،1382، راهنمای زبان‌های ایرانی، ترجمه‌ی حسن رضایی باغ‌بیدی، ج 1، تهران: انتشارات ققنوس.
- اشمیت، رودیگر، 1392، «مدارکی درباره‌ی زبان و نام‌های پارتی از عهد اشکانیان»، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن، تهران: نشر فرزان روز، صص: 290- 223.
- اینورنیتزی، آنتونیو، 1392، «نسا در دوره‌ی اشکانی: پرتوهای تازه در پژوهش»، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن، تهران: نشر فرزان روز، صص: 70- 57.
- بیوار، ا. د. اچ، 1389، «تاریخ سیاسی ایران در دوره‌ی اشکانیان»، تاریخ ایران از سلوکیان تا  فروپاشی دولت ساسانیان، ج 1/3، تهران: انتشارات امیرکبیر، صص: 200- 123.
- پریخانیان، ا.، 1389، «جامعه و قانون ایرانی»، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، ج 2/3، تهران: انتشارات امیرکبیر، صص: 69- 11.
- تفضلی، احمد، 1378، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران: انتشارات سخن.
- دوبواز، نلسون، 1342، تاریخ سیاسی پارت (اشکانیان)، تهران: انتشارات کتابخانه ابن‌سینا.
- دیاکونوف، ای. م. و لیوشیتس، و. آ.، 1383، کتیبه‌های اشکانی نیسا (اسناد اقتصادی)، ترجمه‌ی شهرام حیدرآبادیان، تهران: کلام شبدا.
- سرفراز، علی‌اکبر و آورزمانی، فریدون، 1388، سکه‌های ایران از آغاز تا دوران زندیه، تهران: انتشارات سمت.
- سلوود، دیوید، 1389، «سکه‌های پارتی»، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، ج 1/3، تهران: انتشارات امیرکبیر، صص: 400-381.
- شیپمان، کلاوس، 1390، مبانی تاریخ پارتیان، ترجمه‌ی هوشنگ صادقی، تهران: نشر فرزان روز.
- فرای، ریچارد نلسون، 1388، تاریخ باستانی ایران، ترجمه‌ی مسعود رجب‌نیا، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- کالج، مالکوم، 1388، اشکانیان (پارتیان)، ترجمه‌ی مسعود رجب‌نیا، تهران: انتشارات هیرمند.
- گوتشمید، آ. ف.، 1356، تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمه‌ی کیکاووس جهانداری، تهران: شرکت سهامی چاپ و انتشار کتاب ایران.
- گیرشمن، رومن، 1388، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه‌ی محمد معین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- لوکونین، و. گ.، 1389، «نهادهای سیاسی، اجتماعی و اداری، مالیات‌ها و دادوستد»، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، ج 2/3، تهران: انتشارات امیرکبیر، صص: 148-71.
- مشکور، محمدجواد، ۱۳۶۷، تاریخ سیاسی و اجتماعی اشکانیان، پارتیان یا پهلویان قدیم، تهران: انتشارات دنیای کتاب.
- مهرآبادی، میترا، 1372، خاندان‌های حکومتگر ایران باستان، تهران: انتشارات فتحی.
- نولدکه، تئودور، 1358، تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان، ترجمه‌ی عباس زریاب‌خویی، تهران: انجمن آثار ملی.
- وانگ تائو، 1392، «پارت در چین: بازبینی اسناد تاریخی»، شاهنشاهی اشکانیان، وستا سرخوش کرتیس و سارا استیوارت، ترجمه‌ی مانی صالحی‌علامه، تهران: نشر هزاره‌های دنیای باستان، صص: 155-135.
- ولسکی، یوزف، 1383، شاهنشاهی اشکانی، ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر، تهران: انتشارات ققنوس.
- ویزه‌هوفر، یوزف، 1390، ایران باستان از 550 ق.م. تا 650 پس از میلاد، ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر، تهران: انتشارات ققنوس.
 
- Assar, G. R. F., 2006a, “A Revised Parthian Chronology of The Period 91-55 B.C.,” Parthica 8, 55-104.
- Assar,  G. R. F., 2006b, “Arsaces IV (c. 170-168 B.C.) the 1st “Missing” Parthian King”, Nāme-ye Irān-e Bāstān 6/1 & 2, 3-14.
- Bader, A., 1996, “Parrhian Ostraca from Nisa: Some Historical Data”, In: La Persia el'Asia Centrale,da Alessandro al X solo , 251-76.
- Bigwood, Joan. M., 2008, “Some Parthian queens in Greek & Babylonia documents”, Iranica Antiqua, vol. XLIII, 235-274.
- Boyce, M., 1986, “Arsacids iv. Arsacid religion”, In” E.Yarshater (ed.), Encyclopadia Iranica, Vol .1, 540-541.
- Chaumont, M. L., 1971, “Etudes d’histoire parthe. I. Documents royaux ὰ Nisa”, Syria 48, 143- 164.
- Dabrowa, E., 2009, “Mithradates I & the Beginning of the Ruler-cult in Parthia”, Electrum 15, 41-49.
- Dabrowa, E., 2013, “The Parthian Aristocracy: its Social Position & Political Activity”, Parthica 15, pp. 53-62.
- De Jong. Albert., 2013, “Religion in Iran: The Parthian & Sasanian Periods (247 BCE - 654 CE)”, In: Salzman M.R., Adler W. (Eds.) The Cambridge History of Religions in the Ancient World II: From the Hellenistic Age to Late Antiquity, 23-53.
- Durkin-Meisterernst. D., 2004, “Huzwāreš”, Encyclopaedia Irianica XII,  585 – 588.
 
- Eiland, Murray. L., 1999, “The Parthian "Dark Age": History from Coins”, The Celator 13:3, 38-42.
- Gignoux, Ph., 1972, Glossair des Inscriptions Pehlevies et Psrthes, London.
- Gregoratti, L., 2012, “Parthian Women in Flavius Josephus”, In: Jüdisch-hellenistische Literatur in ihrem interkulturellen Kontext, Hirschberger, pp. 183-192.
- Harmatta, J., 1981, “Mithridates I & the rise of Parthian writung system”, Acta Antiqua Academiae Dientiarum Hungarica 29, 219-225.
- Hauser, S., 2012, “The Arsacid (Parthian) Empire”, A Companion to the Archaeology of the Ancient Near East 53, 1001-1020.
- Henning, W. B., 1958, “Mitteliranisch, Handbuch der Orientalistik I/IV: Iranistik”, I: Linguistik, 20-130.
- Invernizzi, A., 1997, “Parthian Nisa: New Lines of Research”, Iran & The Caucasus, vol. I, 107-119.
- Invernizzi, A., 1998, “New Archaeoogical Research in Old Nisa, The Art & Archaeology of  Ancient Persia”, (Curtis, V. S) ed., Hillenbrad, 8-13.
- Invernizzi, A., 2004, “Thoughts on Parthian Nisa”, Parthica 6, 133- 141.
- Invernizzi, A. 2011, “Parthian Art – Arsacid Art”, Topoi 17, 189-206.
- Invernizzi, A. & Koshelenko, V. N., 1990, “Soviet-Italian Excavations in Old Nisa (Season 1990)”, Mesopotamia XXV, 47-50.
- Jakubiak, K.,2009, “A Persian Respose. The Organization of Defence in Mesopotamia under the Parthians & Sasanians”, Understanding the Past, Jan Michal Burdukiewicz & others (eds.), pp. 155 – 163.
- Koshelenko, G. A. & Pilipko, V. N., 1994, “Parthia”, History of civilizations of Central Asia, vol. II, 131-150.
- Lippolis, C., 2010, “Parthian Nisa, Some Considerations Based on New Research”, South Asian Archaeology 2007, vol. II, 165-170.
- Livshits, V. A. & Pilipko, V. N., 2004, “Parthian Ostraca From The Central Building Complex Of Old Nisa”, Ancient Civilizations 10, 139-178.
- Mackenzie, D. N., 1986, “Some names from Nisa”, Peredneaziatskii sbornik 4, 105-115.
- Manassero, N., 2010, “Tamga-like images on sealings from Old Nisa”, Parthica 12, 17-28.
- Morano, E., 2013, “On Some Recently Found Ostraca from Old Nisa”, Commentationes Iranicae, 111-116.
- Nikitin, A. B., 1992, “Middle Persian Ostraca from South Turkmenistan”, East & West, vol. 42, No. 1, 103-129.
- Olbrycht, M. J., 2003, “Parthia & Nomads of Central Asoia”. Elements of Steppe Origin in the Social & Military Developments of Arsacid Iran, Orientwissenschaftliche Hfte, 69-100.
- Pilipko, V. N., 1988, “Die Reiter von Nissa”, Wissenschaft in der UdSSR (Akademie der Wisswnschaften der UdSSR) 1, 50-55.
- Rawlinson, G., 1873, Sixth great monarchy, London.
- Sellwood, David., 1976, “The drachms of the Parthian Dark Age”, Journal of the Royal Asiatic Society, 1, 2-25.
- Shayegan, M. Rahim., 2011, Political Ideology in Post-Hellenistic & Late Antique Persia, Cambridge, Cambridge University Press.
- Simonetta, Alberto. M ., 2001, “A Proposed Revision of the Attributions of the Parthian Cons Struck during the So-called 'Dark Age' & Its Historical Significance”, East & West, Vol. 51, No. 1/2 , pp. 69-108.
- Sommer, M., 2004, “A map of meaning: Approaching cultural identities at the middle Euphrates (1st to 3rd centuries A.D.)”, Egitto e Vicino Oriente 27, pp. 153-183.
- Strabo, 1930, The Geography, Horace Leonard Jones (transl.), vol. VII, London.
- Tacitus, 1994, The Annals & the Histories, Great Books of the Western World, (M. J. Adler) ed, Chicago.
- Weber, D., 1974, “Zur Interoretation der Pahlavi-Ostraca, Mémorial J. De Menasce”, (Gignoux. Ph & Tafazzoli. A) eds., Louvain, 227-233.
- Wolski, J., 1974, “Arsace Ier, fondateur de l’État parthe”, Acta Iranica 3, 159-199.